تحولات لبنان و فلسطین

۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۹
کد خبر: 323794

محدودیت های داعش در به راه انداختن جنگ های کلاسیک به معنای دست کشیدن آنها از جنگ های تروریستی به عنوان ابزاری مشروع، تحسین شده و موفقیت آمیز نیست و در این مقیاس، داعش خطری همیشگی برای غرب است؛ با انگیزه ای به مراتب قوی تر و بادوام تر از ایران و هر کشوری دیگری برای نابودی غرب.

از داعش بترسید نه ایران

به گزارش قدس انلاین به نقل از خبرگزاری اسوشیتد پرس دیروز گزارش داد که شاخه ای در داعش در حال تلاش برای تولید تسلیحات شیمیایی است. استفاده از این تسلیحات در حملات تروریستی می تواند تلفاتی ده ها برابر بیشتر در کشورهای هدف داشته باشد. تسلیحات شیمیایی به سختی در رده تسلیحات کشتار جمعی قرار می گیرد؛ به ویژه هنگامی که با اثرات مرگبار تسلیحات اتمی و یا بمب های هیدروژنی مقایسه شود. به همین دلیل است که دارا بودن تسلیحات شیمیایی از سوی یک کشور زمانی که قدرت بازدارندگی کافی برای انتقام وجود داشته باشد، خطر فوری از سوی سایر کشورها به حساب نمی آید. بدون در نظر گرفتن این مسئله، تسلیحات شیمیایی موجب افزایش شمار قربانیان حملات احتمالی می شود و زمانی که بحث درباره گروه های تروریستی و نه کشورها باشد، تلفات برجای مانده از یک حمله شیمیایی، بلحاظ جراحات روانی احساس یک شکست، ناامنی و وقوع فاجعه انسانی را در جامعه هدف در برابر حملات تروریستی تحریک می کند. به همین دلیل وجود پتانسیل یک حمله شیمیایی توسط داعش، سطح خطر را به میزان قابل توجهی نسبت به هر خطر کوتاه مدت دیگری در جهان ارتقا می دهد. برای آن دسته از افرادی در اروپا و آمریکا که با تکیه بر عادت های کهنه و چشم اندازهای کوتاه مدت به آینده می نگرند،این نشانه ها کافی نیست. لیندسی گراهام نامزد جمهوری خواه در انتخابات آمریکا هم صدا با سایر محافظه کاران در گفتگو با NBC ادعا کرده که ایران خطر بزرگتری برای غرب نسبت به داعش است. هنری کیسینجر در گفتگو با NPR در تایید این دیدگاه می گوید:« مرزهای 1919 در حال فروپاشی است و در نتیجه آن، ایران به سطح قدرتمندتری از نقطه نظر استراتژیک رسیده است. من ایران را مشکل بزرگتری نسبت به داعش می دانم. داعش مرکب از جوانان ماجراجو با ایدئولوژی تهاجمی است اما آنها مجبورند سرزمین های بیشتر و بیشتری را برای آنکه به واقعیت استراتژیک و دائمی تبدیل شوند، فتح کنند.فکر می کنم منازعه با داعش- به رغم اهمیت اش- قابل مدیریت تر از رویارویی با ایران است».

آیا ایران خطر بزرگتری برای غرب نسبت به داعش است؟ قصد ندارم پاسخ به این پرسش را از زاویه نگاه یک ایرانی که می داند جمهوری اسلامی ایران هرگز به هیچ کشوری تجاوز نکرده و به عنوان کشور صلح دوست به رغم همه شعارها، حتی چنین نقشه ای را در سر ندارد، جستجو کنم. با لحاظ کردن این فرض متداول در جهان غرب که ایران به منزله قدرتی تجدید نظر طلب، قصد منازعه دائمی با غرب و سرنگونی نظام جهانی را بواسطه پیگیری آرمان های انقلابی دارد، پاسخ به این سوال جذابیت های منحصر به فردی خواهد داشت. رئالیست های غربی یادآوری می کنند که ایران در قامت یک کشور که دارای توان نظامی و اقتصادی کافی برای به خطر انداختن منافع غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکاست، نمی تواند با گروه های تروریستی مانند که داعش با بودجه محدود و مشروط و قابلیت های ناچیز نظامی که تروریسم را به تنها ابزار آن تبدیل کرده مقایسه شود. ایران با نزدیک به 80 میلیون جمعیت و یک موجودیت دائمی سرزمینی، کنترل قابل توجه به منابع و گذرگاه های انرژی، ایدئولوژی سازمان یافته و بازوهای اجرایی در سرتاسر آسیای غربی و مدیترانه، تنها کشوری است که نه تنها توانایی چیرگی یافتن بر خلیج فارس و به خطر انداختن آزادی جریان انرژی را به دنیای صنعتی دارد بلکه بوضوح دارای چنین انگیزه ای نیز هست. برخلاف ایران، داعش یک گروه نه چندان منسجم با چالش های داخلی، سرزمین های تثبیت نشده و بدون مشروعیت سیاسی است که بر هیچ منبع انرژی قابل توجهی مسلط نیست و در محاصره دشمنانش به سختی می تواند موقعیت خود را برای مدتی کوتاه تحکیم کند. داعش همچنان به کمک های اقتصادی خارجی وابسته است و تاکنون نشان داده که با روش های قرون وسطایی، قادر به اداره کارآمد سرزمین ، جلب حمایت و مشروعیت داخلی، تولید ثروت و قدرت کافی برای به چالش گرفتن منافع غرب نیست. به همین دلیل، ایالات متحده و متحدان اروپایی اش، نباید داعش را جایگزین جمهوری اسلامی ایران در براورد پیرامون اولویت خطری کنند که هر کدام از آنها متوجه غرب می کنند. این مقایسه ها در نگاه اول درست به نظر می رسد اما افرادی که دارای بینشی تیزبینانه تر باشند، نادرست بودن آن را بسرعت درخواهند یافت.

  • این عقیده رئالیست ها کاملا درست است که ایران یک کشور قدرتمند با بودجه نظامی، تولید ناخالص داخلی و پایگاه ها و طرفداران نیرومندی در اندازه های غیرقابل مقایسه ای با داعش و سایر گروه های تروریستی است اما درست به همین دلیل ایران منزلت و دارایی های ارزشمندی برای از دست دادن دارد و ناچار، با حزم و احتیاط بیشتری با دشمنانش مواجه می شود؛ به این هدف که در یک جنگ ناخواسته، مزیت ها و دارایی های ایران به خطر نیفتد. در طرف دیگر، ضعف اقتصادی، سیاسی و نظامی گروه های تروریستی از جمله داعش، موجب شده که این گروه ها انگیزه ای برای حفظ وضع موجود نداشته باشند؛ به همین ترتیب است که آنها روش های تهاجمی تر و بی ملاحظه تری را برای رسیدن به اهدافشان انتخاب می کنند.
  •  تثبیت، سرزمینی، سیاسی و اقتصادی ایران یک نقطه قوت در مقایسه با داعش بوده و درست به همین دلیل آسیب پذیرتر است. تحدید یا انتقام از کشوری مانند ایران که دارای محدوده های سرزمینی و مرزهای تعریف شده است به مراتب راحت تر از یک واحد سیاسی بدون مرزهای سرزمینی، سربازان نامرئی، زیرساخت های ضعیف و جمعیتی است که اطاعت کاملی از حاکمانش ندارد. این مسئله همانقدر که ایران را از رفتارهای بی محابا بازمی دارد، به داعش شجاعت و جسارت بیشتری می بخشد. 
  • کشور- ملت بودن ایران که سرمنشاء عضویت آن در سازمان ها و منشورهای بین المللی است، ابزار دیپلماسی را همانند سایر کشورها در اختیار ایران نیز قرار داده است. ایرانیان اغلب اهداف شان را از طریق دیپلماسی و مذاکره تعقیب می کنند نه روش های خشونت آمیزی که هزینه های آن بیش از فوایدش باشد. برخلاف ایران و هر کشور دیگری، داعش فاقد ماشین دیپلماسی و شناسایی بین المللی است و بنابراین برای رساندن پیام ها و درخواست هایش چاره ای جز متوسل شدن به ابزار زور و ایجاد وحشت ندارد. از آنجایی که داعش حداقل تا سالهای طولانی و احتمالا برای همیشه از سوی جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نخواهد شد، ساده ترین پیش بینی این است که همچنان به استفاده از ابزار ترور برای رسیدن به اهدافش و حتی اعتراض به سیاست های سایر کشورها، بهره بگیرد.
  • نه ایران و نه داعش خطری وجودی برای ایالات متحده آمریکا نیستند. بودجه نظامی ایران 40 بار کمتر از ایالات متحده و تولید ناخالص داخلی اش بیشتر از 17 بار کمتر از آمریکاست. این رقم برای داعش ده ها برابر کوچکتر است. ایالات متحده دارای تسلیحات هسته ای است و 7 هزار مایل دورتر از خاورمیانه بواسطه دو اقیانوس محاط شده است. این ویژگی جغرافیایی همزمان با برتری های نظامی نسبی، ایالات متحده را در برابر ایران و داعش امن کرده است. بنابراین نه تهدید وجودی آمریکا بلکه میزان خطری که ایران و داعش برای متحدان ایالات متحده در منطقه و سایر مناطق مجاور ایجاد می کنند، معیار سنجش اولویت تهدید هر کدام از آنهاست. برخلاف ایران که هیچ کشوری را اشغال نکرده، داعش مشخصاً بخش هایی از سوریه و عراق را تحت کنترل گرفته و تهدید مستقیمی برای بخش هایی از اردن، مصر، لبنان و حتی ترکیه محسوب می شود. عملیات تروریستی در سه کشور اخیر از سوی داعش نشان داد که سربازان داعش در این کشورها حضور دارند و در صورتی که روند پیشروی های آن ادامه داشته باشد، این تهدید بزودی به کشورهای کناره خلیج فارس نیز سرایت خواهد کرد.بعلاوه اگر ثبات اروپا بخش جدایی ناپذیری از منافع ایالات متحده باشد، در آنصورت جغرافیا و ترکیب جمعیتی چنین آرامشی به اروپا نبخشیده است.
  • اگرچه جمهوری اسلامی ایران یک حکومت بنیادگرا و خواستار بازگشت به شریعت و سنت های اسلامی است اما حاکمیت فقه شیعه در ایران که «جهاد ابتدایی» را تنها با اذن معصوم به رسمیت می شناسد، به او اجازه نمی دهد که برای گسترش اسلام دست به تجاوز بزند. دکترین نظامی ایران بر اساس اصل «جهاد دفاعی» بنا شده و این همان زیربنای فلسفه ای است که چرایی قدبرافراشتن ایران در برابر اشغال گری اسرائیل در سرزمین های اسلامی را توضیح می دهد. این خط تمایز با قرائت تفکیری از اسلام که «جهاد ابتدایی» و تهاجم را به سرزمین های غیر می پذیرد، صلح آمیز بودن سرشت جمهوری اسلامی ایران را در برابر ماهیت ذاتاً خشونت آمیز داعش اثبات می کند.
  • استقرار جمهوری اسلامی بر شاکله ملت و سرزمین ایران در عمل نه تنها آن را در قلمرو معینی محدود کرده بلکه تابعیت و پیروی از آن را تنها برای کسانی الزام آور دانسته که زیر لوای ملت واحد، شهروند ایران شمرده شوند. برخلاف جمهوری اسلامی ایران که پیشرفت خیره کننده ای در تبدیل شدن به یک کشور ملت پایه را در پویایی های سیاسی اش تجربه می کند، داعش ادعای برپایی نهاد خلافت را دارد که طبق سنن اسلامی نه تنها در قیود سرزمینی و مرزهای جغرافیایی محصور نمی ماند بلکه صرف بیعت پیروانش در داخل یا خارج از قلمرو خلافت، اجرای دستورات و قوانین آن ضرورت می یابد. این ویژگی، داعش را به ارتشی چندملیتی و فراسرزمینی تبدیل کرده که موظف به اجرای فرامین خلیفه هستند؛ چه درون قلمرو خلافت باشند؛ چه در هر گوشه دیگری از جهان. 
  • جمهوری اسلامی ایران سالهاست که از حماس و حزب الله و سایر گروه های مقاومت در برابر اسرائیل حمایت می کند؛ در حالیکه داعش تا کنون اسرائیل را تهدید نکرده است. آیا این تنها دلیل معتبری نیست که تصور می شود ایران خطر بزرگتری در مقایسه با داعش است؟ اخیراً موشه یعلون وزیر دفاع اسرائیل در گفتگو با رادیو اسرائیل گفت که «داعش هیچ فعالیت مهمی در اسرائیل و کرانه باختری ندارد. ایران خطر بزرگتری برای اسرائیل است تا داعش». از دیدگاه اسرائیل، حتی اگر داعش در سوریه بطور کامل موفق شود، این کشور را به یک حماسستان بزرگ تبدیل می کند. به اعتقاد آنها اسرائیل به مهار حماس موفق شده اند و اگر ضربات مهلک تری به حماس وارد نمی کند به این دلیل است که از تقسیم غزه و کرانه باختری سود می برد و قصد دارد این تفرقه را همچنان حفظ کند. در حالیکه اسرائیل در برابر داعش چنین محدودیتی ندارد. بعلاوه از آنجایی که داعش حمایت جهانی کمتری در مقایسه با حماس دارد، اسرائیل آزادی عمل بیشتری علیه داعش خواهد داشت. طبق اعتقاد اسرائیل، اردن یک کشور حائل مهم و شریک استراتژیک اسرائیل برخوردار از توانمندی های نظامی کافی به منظور مقاومت در برابر داعش بوده و سرویس های امنیتی آن می توانند خطرات داخلی را مدیریت کنند. در نتیجه این امیدواری ها افرایم اینبار مدیر مرکز مطالعات استراتژیک بگین - سادات می نویسد: «اینکه گفته می شود داعش خطر بزرگتری نسبت به ایران برای اسرائیل شمرده می شود، مضحک است. ارتش اسرائیل و میلیشیای داعش در سطوح متفاوتی هستند. تا زمانیکه داعش بصورت غیرمتعارف و از راه های وحشیانه عمل می کند، بسیاری در جهان از مشاهده درهم کوبیده شدن داعش توسط اسرائیل خرسند خواهند شد». این عقیده دور از واقعیت نیست. نضال نصیری سخنگوی داعش در اکتبر سال گذشته، در پاسخ به اینکه چرا این گروه با اسرائیل نمی جنگد، ضمن تاکید بر قرار گرفتن فتح بیت المقدس و نابودی اسرائیل در کانون تفکر جهادی داعش گفت: داعش یک نگرش سیستماتیک دارد و باید مراحلی را پیش از مقابله با اسرائیل پشت سر بگذارد. به گفته او، آمریکا - مهمترین متحد اسرائیل- باید بلحاظ سیاسی و اقتصادی از طریق حمله به خاک آمریکا تضعیف شود؛ همچنانکه این هدف باید از راه حمله به منافع امریکا در کشورهای مسلمان تحقق بیابد. بعلاوه داعش نیاز دارد که مرزهایش را به سرتاسر منطقه "سوریه بزرگ" شامل سوریه، عراق، اردن، لبنان بگستراند و در آنصورت در موقعیتی قرار خواهد گرفت که قادر خواهد بود مستقیماً با اسرائیل روبه رو شود. بر اساس استراتژی داعش، آزادسازی فلسطین بدون تاسیس خلافت در کشورهایی که فلسطین را دربرگرفته اند، بی معناست. با این وجود که به نظر می رسد، داعش تا مدت ها و احتمالا تا همیشه قادر به دست یافتن به پیش شرط های گفته شده برای حمله به اسرائیل نخواهد بود، بنابراین داعش خطری برای اسرائیل شمرده نمی شود. یادآوری دو نکته در اینجا خالی از فایده نیست. نخست آنکه با در نظر گرفتن ماهیت تهاجمی داعش و ماهیت تدافعی حماس و حزب الله و انعطاف بیشتر ایران همزمان با تنش زدایی های ایران و غرب، همچنان احتمال وقوع حملات در آینده از سوی داعش به اسرائیل بیشتر از وقوع حملات حماس و حزب الله علیه آن است. حماس و حزب الله تا حد قابل توجهی در رفتارهایشان منافع جمهوری اسلامی ایران را در نظر می گیرند و هنگامیکه ایران در حال ترمیم روابط خود با غرب است، این دو گروه بدون جلب حمایت و رضایت ایران، تمایلی به گشودن جبهه های درگیری با اسرائیل نخواهند داشت. این ملاحظات برای داعش وجود ندارد. در صورتیکه حمایت های جهان عرب از داعش به مرز بحرانی کاهش پیدا کند، داعش دلایل خوبی برای بهره گیری از حملات محدود و سازمان دهی شده علیه اسرائیل خواهد داشت تا بدین ترتیب توانایی جلب حمایت ها را در کشورهای عربی افزایش دهد. دوم؛ حملات پاریس حاکی از عمق تفاوت ها میان منافع اسرائیل و غرب بود. جاناتان گولدبرگ سردبیر ارشد نشریه فوروارد این تفاوت را به خوبی خاطر نشان کرده است: «پیامد حمله پاریس یک افسانه دیگر را از میان برد: اینکه داعش، حزب الله، حماس و ایران اساساً یک چیز هستند؛ در حالیکه اینطور نیست. داعش در جنگ با حزب الله است. حماس دو شاخه شده که شاخه نظامی آن در پیوند با ایران و شاخه سیاسی اش در پیوند با دشمن ایران، عربستان سعودی است. هیچکدام از دو شاخه حماس ذره ای از جهاد جهانی سود نمی برند. جاه طلبی های آن با منازعه اسرائیل و فلسطین آغاز شده و با همان پایان خواهد گرفت. نگرانی های اسرائیل با نگرانی های فرانسه یکی نیست؛ می شود گفت که آنها از همدردی چیزی عایدشان نمی شود».

با لحاظ این نکات، داعش خطر بزرگتری برای غرب است تا ایران. جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که نسبت به خطرات فزاینده داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه هشدار داد و تا به امروز ده ها نفر از سربازانش را در این نبرد از دست داده است. اگرچه ایران در این مبارزه قصد دفاع از غرب را نداشته اما اکنون برهمگان روشن شده است که بدون اقدامات دفاعی ایران در سوریه و عراق، داعش می توانست حملاتی ده ها بار بزرگتر را در اروپا و ایالات متحده انجام دهد. محدودیت های داعش در به راه انداختن جنگ های کلاسیک به معنای دست کشیدن آنها از جنگ های تروریستی به عنوان ابزاری مشروع، تحسین شده و موفقیت آمیز نیست و در این مقیاس، داعش خطری همیشگی برای غرب است؛ با انگیزه ای به مراتب قوی تر و بادوام تر از ایران و هر کشوری دیگری برای نابودی غرب.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دانشور IR ۲۱:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۹
    0 0
    سلام بر تمامی مذاهب مورد تایید خدا.ملتهای جهان تما می بشریت با ید از عربستان بترسند ومقابله کنند .چونکه زادگاه تروریسم جهان میباشد. ایران مهد تمدن جهان بوده وتاریخ گواه ان است .
  • جوادي IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
    0 0
    اگر ايران و جمهوري اسلامي ايران نبود تا كنون مواد مخدر همه اروپا را معتاد كرده بود . اگر ايران و جمهوري اسلامي ايران نبود تا كنون تروريست ها همه كشور هاي اروپايي را به آتش كشيده بودند اگر ايران و جمهوري اسلامي ايران نبود تا كنون اقتصاد اروپا ورشكست شده بود اما اگر اروپا نبود ......ايران اسلامي تا كنون خدمات بيشترب به بشريت كرده بود ...... اروپايي ها خيلي ناسپاس و بيچاره هستند كه سرنوشتشان را به دست آمريكايي ها داده اند اگر بيدار شوند خواهند ديد كه بدون آمريكا هم مي توانند زندگي كنند ..... اما حيف . حقشان همين عربستان سعودي و نوزادش داعش است